- آخر شدن
به پایان رسیدن
معنی آخر شدن - جستجوی لغت در جدول جو
- آخر شدن (مَ کَ)
بپایان رسیدن. برسیدن. سر آمدن. بانجام رسیدن:
روز هجران و شب فرقت یار آخر شد
زدم این فال و گذشت اختر و کار آخر شد.
حافظ
روز هجران و شب فرقت یار آخر شد
زدم این فال و گذشت اختر و کار آخر شد.
حافظ
- آخر شدن
بپایان رسیدن سر آمدن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
با خبر شدن، آگاهی یافتن، خبر رسیدن، برای مثال خبر شد به ترکان که آمد سپاه / جهان جوی کیخسرو کینه خواه (فردوسی۲ - ۳/۱۳۳۰)
بار گردیدن بصورت بار در آمدن، یا بار بگردن کسی بار گردن کسی شدن، سربار کسی شدن
عاقبت اندیش آنکه از پیش نتیجه کارها را در یابد: مرد آخر بین مبارک بنده ایست (مثنوی)
وشمیدن خوزمیدن (هم آوای رزمیدن) بصورت بخار در آمدن تبخیر شدن، یا بخار شدن مایعات
احمق شدن، نادان شدن، حماقت کردن